مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیپ شخصیتی A و B (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
-230505-56959500دانشگاه آزاد اسلامي
واحد گرمی
پایان نامه کارشناسی ارشد
در رشته مدیریت اجرایی
عنوان:
بررسی اهمیت نسبی عوامل استرس زای چالشی در خوداتکایی با تأکید بر تیپ شخصیتی
(مورد مطالعه : اعضای هیأت علمی دانشگاههای آزاد اسلامی استان اردبیل)
استاد راهنما:
دکتر محمد فیضی
نگارنده:
داريوش قرباني
شهریور 1393-1392
فهرست مطالب
TOC \o "1-3" \h \z \u چکيده PAGEREF _Toc18318392 \h 3
1-7. تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی): PAGEREF _Toc18318393 \h 4
1-8. تعريف مفهومي عوامل استرس زاي چالشي: PAGEREF _Toc18318394 \h 4
جدول1-1. تعريف عملياتي عوامل استرس زاي چالشي PAGEREF _Toc18318395 \h 4
1-9. تعريف عملياتي عوامل استرس زاي چالشي PAGEREF _Toc18318396 \h 5
تعريف مفهومي خود اتکایی PAGEREF _Toc18318397 \h 5
تعريف عملياتي خود اتکایی PAGEREF _Toc18318398 \h 5
جدول 1-2. تعريف عملياتي خود اتکایی PAGEREF _Toc18318399 \h 6
1-10.مدل مفهومی تحقیق PAGEREF _Toc18318400 \h 7
فصل دوم PAGEREF _Toc18318401 \h 8
چار چوب نظری و پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc18318402 \h 8
2-4.تیپ شخصیتی: PAGEREF _Toc18318403 \h 9
2-5پیشینه تحقیق: PAGEREF _Toc18318404 \h 13
منابع فارسی PAGEREF _Toc18318405 \h 17
چکيده
هدف اصلي تحقيق، شناخت اهميت نسبي ابعاد عوامل استرس زای شغلی در تأثیر بر خوداتکایی اعضای هیات علمی با تأکید بر تیپ شخصیتی مي باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی در دانشگاه آزاد استان اردبیل می باشد. مطابق فرمول حجم نمونه کوکران، 203 نفر از بین 429 نفر انتخاب گردید و پاسخ دهندگان با روش نمونه گیری تصادفي ساده گزینش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با گرفتن مشاوره از اعضای هیات علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی پرسشنامه عوامل استرس زای چالشی، خوداتکائی و تیپ شخصیتی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل ویژگیهای جمعیت شناختی از آمار توصیفی برای طبقه بندی، تهیه نمودارها وجداول فراوانی استفاده گردید. از آزمون معنی داری میانگین در دو نمونه مستقل ( آزمون T ) برای تبیین تفاوتها در دو تیپ شخصیتی A و B، از آزمون ضریب همبستگی برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی برای یافتن وزن نسبی ابعاد عوامل استرس زای چالشی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد افراد دارای تیپ شخصیتی A از فشارزمانی، پیچیدگی کار و مسئولیت پذیری بیشتر استقبال می کنند و خوداتکایی بیشتری نسبت به تیپ شخصیتی B دارند. بین ابعاد عوامل استرس زای چالشی و خوداتکایی در هر دو نوع تیپ شخصیتی رابطه معنی داری مشاهده گردید. همچنین یافته ها حاکی از آن است در افزایش خوداتکایی در تیپ شخصیتی A پیچیدگی کار دارای بیشترین اهمیت نسبی و فشار زمانی دارای کمترین اهمیت نسبی می باشد. در افزایش خوداتکایی در تیپ شخصیتی B مسئولیت کاری دارای بیشترین اهمیت نسبی و فشار زمانی دارای کمترین اهمیت نسبی در تأثیر بر خوداتکایی می باشد. در نهایت با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.
1-7. تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
تعريف مفهومي يعني اينکه يک واژه به وسيله واژه هاي ديگر تعريف گردد. تعريف عملياتي يعني شکستن مفهوم به ابعاد وعناصر بطوريکه آن متغير قابل اندازه گيري باشد. ابعاد و عناصر مفاهيم اين تحقيق به شرح ذيل تعريف مي شود که با استفاده از طيف ليکرت اندازه گيري خواهد شد.
1-8. تعريف مفهومي عوامل استرس زاي چالشي:
عوامل استرسزاي چالشي فرصتهاي مطلوبي است كه باعث يادگيري، رشد و پيشرفت فرد ميشوند. اين گونه عوامل با وجود خسته كننده بودن، باعث بروز احساسات مثبت از جمله غرور و اشتياق و هيجان ميشوند(کول کويت و همکاران به نقل از فيضي و همکاران1390،صص103-106).
جدول1-1. تعريف عملياتي عوامل استرس زاي چالشي
شاخص هاابعادمفهوم من برای انجام کارهای خود، از لحاظ زمانی برنامه ریزی دقیقی را انجام می دهمفشار زمانیعوامل استرس زای چالشیبدون زمانبندی دقیق، نمی توان به درستی از عهده کارها برآمدمعمولاً برای انجام وظایف کاری مهم بازه زمانی مشخص می کنممعمولا از یادگیری مطالب جدید و مرتبط با شغل خود استقبال می کنم.پیچیدگی کارکارهای پیچیده را دوست دارم چون باعث یادگیری می شود.از انجام کارهایی که به دانش، مهارت و توانایی زیادی نیاز دارد لذت می برمدر صورت تفویض اختیار مدیران، دوست دارم مسئولیتهای شغلی زیادی را بر عهده بگیرم.مسئولیت پذیریمعمولا از قبول مسئولیت از جانب مدیران استقبال می کنم.معمولاً در برابر تعهدات خود در سازمان خود را مسئول می دانم
1-9. تعريف عملياتي عوامل استرس زاي چالشي
عوامل استرسزاي چالشي در قالب ابعاد و شاخصهای زیر اندازه گیری می شود:
این شاخصها در طیف پنج گزینه ای لیکرت و با پرسشنامه محقق ساخته که از مدل کول کویت و همکاران(2010) برگرفته شده است مورد سنجش قرار می گیرد.
تعريف مفهومي خود اتکایی
خود اتکایی به عنوان یک باور تعریف می شود که در آن یک فرد دارای استعدادها و صلاحیت های مورد نیاز می باشد و می تواند رفتارهای مورد نیاز برای موفقیت کاری را به معرض نمایش بگذارد(کول کويت و همکاران به نقل از فيضي و همکاران1390).
تعريف عملياتي خود اتکایی
خود اتکایی در قالب ابعاد و شاخصهای زیر اندازه گیری می شود:
جدول 1-2. تعريف عملياتي خود اتکایی
شاخص هاابعادمفهوم از تجارب گذشته همیشه برای پیشبرد امور استفاده می کنممعلومات گذشتهخود اتکائیدر انجام کارهای خود از موفقیت ها و شکست های گذشته درس می گیرمهمیشه از تجارب افراد مؤفق در حوزه کاری خود استفاده می کنمتجارب موثرهمیشه از مشورت با افراد مؤفق در حوزه کاری خود استقبال می کنمترغیب همکاران سازمانی در حرکت به سمت موفقیت باعث انگیزه بالا در من می شودترغیب شفاهیتشویق و تمجید مدیران باعث ایجاد اشتیاق کاری در من می شودتشویق باعث می شود خود را به سمت آنچه که برایم بهترین است سوق دهماشارات احساسی (هیجانی)خودباوری شانس موفقیت را بالا می برد
این شاخصها در طیف پنج گزینه ای لیکرت و با پرسشنامه محقق ساخته که از مدل کول کویت و همکاران(2010) برگرفته شده است مورد سنجش قرار می گیرد.
تعريف عملياتي تیپ شخصیتی
تیپ شخصیتی نوع Aو B و مجزا کردن افراد با پرسشنامه استاندارد کول کویت و همکاران(2010) مورد انجام واقع می شود. در این پرسشنامه 12 سوالی اگر جمع امتیازات 53 یا بیشتر باشد فرددارای تیپ شخصیتی A می باشد و اگر جمع امتیازات 52 یا کمتر باشد فرد دارای تیپ شخصیتی B می باشد
1-10.مدل مفهومی تحقیق
-9906013970خوداتکاییمعلومات گذشتهتجارب مؤثرترغیب شفاهیاشارات هیجانیفشار زمانیپیچیدگی کارمسئولیت پذیریعوامل استرس زای چالشی00خوداتکاییمعلومات گذشتهتجارب مؤثرترغیب شفاهیاشارات هیجانیفشار زمانیپیچیدگی کارمسئولیت پذیریعوامل استرس زای چالشی
شکل 1-1. مدل مفهومی تحقیق
این مدل به صورت مجزا بر روی دو تیپ شخصیتی تست خواهد شد.
فصل دوم
چار چوب نظری و پیشینه تحقیق
2-4.تیپ شخصیتی:
در یک تقسیم بندی، ویژگی های شخصی را به دو دستهA وBتقسیم کرده اند. تیپA وB از جمله از ویژگی های عمده شخصیتی است که بر رفتار انسان اثر می گذارد. الگوی رفتاری A وB را در دهه 1950 میلادی دو پزشک متخصص به نام فریدمن و روزمن (1983) شناسایی کردند.الگوی رفتاری تیپ A با تلاش های پیشرفت رقابتی، فوریت زمان و خصومتی که به راحتی بر انگیخته می شود، مشخص شده است. از سایر ویژگی های افراد تیپ A ، می توان سختکوشی، استرسی و ناشکیبا بودن به دیگران را نام برد. افراد تیپB بر خلاف تیپ A رفتار می کنند. آنها کمتر خشمگین می شوند و حتی به هنگام خشم، موقعیت را با واقع بینی بیشتر می پذیرند.
مقایسه شخصیت نوع A با شخصیت نوع Bویژگیهاتیپ Aتیپ Bمکالمهتندکندتولید کلماتپاسخ یک کلمهای ، سرعت در پایان جملهشمره و با مکث صحبت کردنکیفیت کلامزمخت ، محکم ، کوتاهیکنواختزمان پاسخپاسخ آنیمکث بیش از پاسخگوییآه کشیدنفراوانبندرتحرکات چهرهکشیده ، خصمانه ، ابرو درهمآرام و دوست داشتنیخندهخشکنرم و لطیف ، خوشایندگره کردن مشتهازیادبندرتقطع کردن حرف دیگراناغلببه ندرتتلاش برای تمام کردن سوالات طرف مقابلاغلببندرتتلاش برای تسلط برطرف مقابلاغلببندرترضایت از کارخیر ، تلاش برای طی کردن درجاتبلیجاه طلبیبلی ، طبق نظر دیگران و خودنه بطور خاصشایستگیتلاش برای برنده شدن حتی هنگام بازی با فرزندانبی اهمیت بودن
(رمضانی نژاد، همتی نژاد، 1389).
افراد واكنشهاي متفاوتي در مقابله با عوامل استرسزا از خود نشان ميدهند. يكي از شيوههاي بررسي تفاوت رفتاري افراد هنگام قرار گرفتن در محيطهاي استرسزا، مطالعه الگوي رفتاري تيپ A ميباشد. افراد تيپ A معمولاً عجول، كم حوصله، سختگير، رقابتجو، برتريطلب، آتشي مزاج، پرخاشگر و كينهجو هستند. چنانچه غذا خوردن، صحبت كردن و راه رفتن شما تند و باعجله باشد و دائماً از دست افرادي كه در كارشان سهلانگاري ميكنند در رنج و عذاب باشيد، مطمئن باشيد كه شما نيز جزو افراد تيپ A ميباشيد. از آنجایي كه الگوي رفتاري با هر يك از متغيرهاي مربوط به الگوي كلي ما از استرس مطابقت دارد، بنابراين در بخشهاي مختلف اين فصل بيشتر بدان پرداخته ميشود. اولاً الگوي رفتاري تيپ A ميتواند تأثير مستقيمي بر سطوح گوناگون عوامل استرسزايي كه يك فرد با آن روبرو ميشود، داشته باشد. براي درك بهتر اين ارتباط، فرض كنيد كه افراد تيپ A بسيار سختگير بوده و براي دستيابي به آرزوي بزرگي كه دارند تلاش ميكنند. اين گرايشات رفتاري مورد پسند سازمان ميباشد. بنابراين افراد تيپ A به دليل كيفيت انجام كارشان مورد تشويق قرار ميگيرند. از طرف ديگر چون اين افراد پرخاشگر و رقابتجو ميباشند، پس پيوسته در معرض درگيري با افراد ديگر قرار دارند. مطمئناً شما نيز با اين واقعيت موافقيد كه درگيري و كشمكش با همكاران يكي از عوامل استرسزاي مهم تلقي ميشود. دوماً اين كه الگوي رفتاري تيپ A نه تنها عوامل استرسزا بلكه بر خود فرآيند استرس نيز تأثير دارد. قبول كنيم كه چقدر رقابتجويي و سختگيري ميتواند حساسيت فرد را نسبت به خواستههايش افزايش داده و به طور بالقوه بر پيشرفت او در راه رسيدن به هدفش مؤثر باشد، در اين صورت درك ميزان نفوذ الگوي رفتاري تيپ A ملموستر ميگردد. در واقع افراد تيپ A در هنگام اضطراب بيشتر به خواستههايشان فكر ميكنند تا در حالت عادي. مورد سوم كه شايد از موارد قبلي مهمتر باشد، به ارتباط بين الگوي رفتاري تيپ A با بيماري كرونر قلب و ساير آسيبهاي فيزيولوژيكي، روانشناختي و رفتاري مربوط ميشود. لازم به ذكر است كه رابطه بين الگوي رفتاري تيپ A و آسيب فوق آن قدر زياد نيست كه لازم باشد شما را مجبور به تماس با اورژانس نمايد. با اين حال نبايد اين واقعيت را فراموش كرد كه افراد داراي الگوي رفتاري تيپ A دائماً در آستانه خطر قرار دارند. ميزان حمايتهاي اجتماعي يكي ديگر از فاكتورهاي تأثيرگذار بر شيوه كنترل استرس به شمار ميرود. حمايتهاي اجتماعي به كمكهايي كه افراد هنگام مواجه شدن با تقاضاي استرسزا دريافت ميكنند، گفته ميشود. اين نوع كمكها عموماً دو نوع ميباشند:
1ـ حمايتهاي ابزاري كه مستقيماً تقاضاهاي استرسزا را مورد هدف قرار ميدهند. به عنوان مثال براي كسي كه حجم كار زيادي دارد، بهترين روش استخدام يك همكار است كه بتواند در انجام كارها به او كمك كند. يا پيشنهادات سازندهاي را براي داشتن بازده و بهرهوري بيشتر ارائه دهد.
2ـ حمايتهاي عاطفي عبارتست از كمكهايي كه به افراد براي مقابله با ناراحتيهاي عاطفي ناشي از تقاضاهاي استرسزا اعطا ميگردد. مثلاً رئيس (مافوق) فردي كه حجم كار زيادي دارد ممكن است با حمايتهاي عاطفي خود مانند درك وضعيت فرد مورد نظر و همدلي او را به انجام كارهايش تشويق نمايد. از مثالهاي فوق ميتوان به روشني دريافت كه حمايت اجتماعي هم ميتواند از طرف مافوق و هم از طرف اعضاي خانواده يا دوستان كه خارج از محيط استرسزا قرار دارند، اعمال گردد. حمايت اجتماعي هم درست همانند الگوي رفتاري تيپ A از شيوههاي گوناگون، فرآيند استرس را به طور بالقوه تحت تأثير قرار ميدهد. با اين حال در بيشتر تحقيقات انجام شده در مورد حمايت اجتماعي عمدتاً به مطالعه نقش آن به عنوان متغير مياني بين عوامل استرسزا و آسيبهاي ناشي از آنها پرداخته شده است.بر اين اساس هر چقدر سطح حمايتهاي اجتماعي گستردهتر باشد به همان ميزان قدرت سازگاري فرد با عوامل استرسزا افزايش يافته و آسيبپذيري او كمتر ميشود و برعكس. در واقع حمايتهاي اجتماعي نقش تعديل كننده را بين عوامل استرسزا و آسيبها را بر عهده دارند(کول کویت و همکاران به نقل از فیضی و همکاران1390).
2-5پیشینه تحقیق:
احمدی(1392) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تأکید بر تیپ شخصیتی به این نتیجه رسیده است که در تیپ شخصیتی نوع A بین ابهام نقش و فرسودگی شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین در تیپ شخصیتی نوع B بین ابهام نقش و فرسودگی شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. شدت این ارتباط در تیپ شخصیتی نوع B شدید تر است. ولی در هر دو نوع تیپ شخصیتی بین تعارض نقش و فرسودگی شغلی رابطه معنی داری مشاهده نشده است. لازم به ذکر است که متغیرهای ابهام نقش و تعارض نقش جزو عوامل استرس زای بازدارنده می باشند(احمدی، 1391).
رودل و جاج (2009)در مطالعه اي با عنوان "آيا عوامل استرس زاي خوب مي تواند باعث بروز رفتارهاي بد باشد؟ نقش ميانجي هيجانات در ارتباط بين عوامل استرس زاي چالشي و بازدارنده با رفتارهاي شهروندي و ضدبهره ور" به بررسي ارتباط عوامل استرس زا و رفتارهاي شهروندي و ضدبهره ور پرداخته اند. عوامل استرس زاي چالشي ميتواند شامل کار زياد، محدوديت زماني، مسئوليت شغلي و پيچيدگي شغل باشد. همچنين عوامل استرس زاي بازدارنده متغيرهايي چون تشريفات زائد ، ابهام نقش، تعارض و مشاجره را مي تواند دربرگيرد. در اين تحقيق هيجانات نيز با ابعاد دقت، اضطراب و عصبانيت مورد اندازه گيري قرار گرفته اند. در مطالعه آنها نتایج زیرمطرح شده است:
در ارتباط مثبت بین عوامل استرس زای چالشی و رفتار شهروندی سازمانی ، دقت کارکنان نقش متغیر میانجی را ایفا می کند.
در ارتباط مثبت عوامل استرس زای بازدارنده و رفتار ضدبهره ور ، عصبانیت کارکنان نقش میانجی را ایفا می کند.
بین عوامل استرس زای چالشی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه منفی وجود خواهد داشت، اگر عصبانیت کارکنان به عنوان متغیر میانجی مطرح گردد.
در ارتباط مثبت عوامل استرس زای بازدارنده و رفتار ضدبهره ور، اضطراب کارکنان نقش میانجی را ایفا می کند.
اگر متغیر اضطراب کارکنان به عنوان متغیر میانجی لحاظ شود، عوامل استرس زای چالشی با رفتار ضدبهره ور رابطه مثبتی خواهد داشت.
اگر متغیر اضطراب کارکنان به عنوان متغیر میانجی لحاظ شود، عوامل استرس زای بازدارنده با رفتار شهروندی سازمانی رابطه منفی خواهد داشت.
سهیلی (1391) در تحقیقی با عنوان شناخت رابطه عوامل استرس زاي شغلي با رفتارهاي ضدبهره ور و رفتارهاي کناره گيرانه کارکنان مديريت درمان تأمين اجتماعي استان اردبيل به این نتیجه رسیده است که بين عوامل استرس زاي چالشي و رفتارهاي ضد بهره ور رابطه معني داري وجود دارد و ضريب همبستگي منفي بيانگر رابطه منفي و معکوس است. يعني افرادي که با عوامل استرس زاي چالشي شغلي سر و کار دارند، از رفتارهاي ضدبهره ور اجتناب مي کنند. همچنین دریافته است بين عوامل استرس زاي چالشي و رفتارهاي ضد بهره ور بين فردي رابطه معني داري وجود دارد.ضريب همبستگي منفي بيانگر رابطه منفي و معکوس است. يعني کارکناني که با عوامل استرس زاي چالشي شغلي سر و کار دارند، از رفتارهاي ضدبهره ور بين فردي اجتناب مي کنند.
کلس به نقل از احرامپوش و همکاران (1383) استدلال کرده است که تصویري که از الگوي رفتاري تیپ A ظاهر می شود این است که می کوشد به هدف دست یابد و مایل نیست که هیچ چیزي مانع او شود .اگر مانعی پدیدار شود او به سادگی آنرا کنار میزند و به رویدادهایی که کنترل تلاش او راتهدید میکند کمتر اعتنا میکند و یا صرفا آنها را نادیده میگیرند.
مهدی زاده و همکاران(1392) در تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط بین استرس های کاری با خوداتکایی وتطابق در کارکنان بیمارستان های آموزشی- درمانی شهر تبریز به این نتیجه رسیده است که سن، جنسیت، وضعیت تاهل، ساعات کاری، و سابقه کاری رابطه معنی داری با استرس شغلی دارد. همچنین بین عوامل استرس زای شغلی بازدارنده و خوداتکایی همبستگی منفی مشاهده گردیده است وبه مدیران با توجه به اهمیت موضوع سلامت روانی کارکنان پیشنهاداتی گردیده است
آدای و همکاران (2006) دریافتند که تجربه استرس میتواند تاثیرات زیان آوري بر سلامت جسمی و روانی وارد آورد. همچنین استرس آثار منفی بر نتایج سازمانی مانند (خشونت در محل کار، افزایش سوانح و تصادفات در محل کار، غیبت و فرسودگی شغلی) وارد می آورد. شرایط استرس زا براي کسانی که اعتماد به نفس کمتري در انجام تکالیفشان دارند ترس آور است. پس خود کارآمدي درك فردي از کنترل را تحت تاثیر قرار میدهد، بنابراین افراد با خودکارآمدي بالا بیشتر احتمال دارد باور کنند که میتوانند سطح بالاي عملکرد شغلی را حفظ کنند و دچار استرس و نگرانی نشوند .
نتايج تحقيق نيئو(2010)در هتل هاى تايوان نشان داد كه كاركنان براى يادگيرى ، مسئوليت پذيرى و تعهد در شغل خود به خودكارآمدى بالا نيازدارند.
رزمی و نعمتی(1390) در فرضيه سوم پژوهش خود، رابطه منفي استرس شغلي با خودكارآمدي را مورد تأييد قرار داده و در نهايت، نشان داد كه خودكارآمدي مي تواند اثر تعديل كننده بر رابطه بين استرس شغلي و سلامت رواني و رضايت شغلي كاركنان بانك داشته باشد.
منابع فارسی
احرامپوش، محمدحسن، غلامحسین حلوانی و محمدحسین باقیانی مقدم(1383)، بررسی تیپ شخصیتی و وضعیت حادثه در موتور سواران حادثه دیده شهرستان یزد، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره شانزدهم شماره 51، صص 74- 69.
احمدی، سید حکیم، بررسی رابطه تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تأکید بر تیپ شخصیتی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد گرمی، 1391.
سهیلی، شاهین، رابطه عوامل استرس زاي شغلي با رفتارهاي ضدبهره ور و رفتارهاي کناره گيرانه کارکنان مديريت درمان تأمين اجتماعي استان اردبيل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد گرمی، 1392.
داير، وي(1380)، عظمت خود را دريابيد،ترجمه، محمد رضا آل ياسين، روزنامه همشهري، مورخه28/ 4/1380.
راس، رندال آر و آلتمایر، الیزابت ام. (1377) ، استرس شغلی، ترجمه غلامرضا خواجه پور، چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان مدیریت صنعتی.
رمضانی نژاد، همتی نژاد، صیاد،فصلنامه علوم ورزشی، سال دوم، شماره پنجم، پاییز 1389ص28-11).
رشيدي، محمد مهدي و همكاران(1378)، فشار رواني در محيط كار، مجله مديريت، شماره 36 و37.
طاهري لاري، مسعود، (1377)، مديريت تغيير و تحول سازماني، انتشارات درخشش،چاپ اول.
عباس زادگان، محمد(1378)، مديريت سازمان هاي ناآرام، مجله تدبير، شماره .96
فقهي فرهمند، ناصر(1381)، مديريت پوياي سازمان، انتشارات فروزش، تبريز.
فقهی فرهمند، ناصر(1388)، مديريت استرس مديران و كاركنان سازمان، فراسوي مديريت ، شماره10، پائيز 1388.
کول کويت، جيسون اي، ليپاين، جفري اي، ويزن، مايکل جي(1390). مديريت رفتار سازماني: بهبود عملکرد و تعهد در سازمان، ترجمه محمد فيضي، اسماعيل قادري و مهدي عليزاده، اردبيل، انتشارات محقق اردبيلي.
شولتز، دوانو، (1386)، نظريه شخصيت،ترجمةيحيي سيدمحمدي، تهران.
گريفين، مورهد(1374)، رفتار سازماني، ترجمه مهدي الواني و غلامرضا معمارزاده،انتشارات مروارید.
مشبكي، اصغر(1376)، فشار شغلي و تنيدگي روحي، فصلنامه مديريت دولتي، شماره 38
میچل، ترنس آر.(1375)، مردم در سازمانها، ترجمه حسین سرشکن، چاپ دوم، تهران: انتشارات رشد
.(مهدی زاده کندوانی،پوررضا،اله وردی پور،حمید اله و نورالدین دوپیکر،بررسی ارتباط بین استرس های کاری با خودکارامدی و تطابق در کارکنان بیمارستانهای آموزشی- درمانی- شهر تبریز، فصلنامه بیمارستان، سال دوازدهم، شماره 1، بهار1392، شماره مسلسل44).
نوري، نورالدين(1377)، بررسي سطح استرس ناشي از عوامل سازماني و رابطه آن با عملكرد مديران و سرپرستان، پايان نامه كارشناسي ارشد رشته مديريت بازرگاني، دانشگاه فردوسي مشهد.
هاشمی زاده، هایده، بررسی رابطه رفتارهای مدیریت زمان و استرس شغلی در سرپرستان بخش های داخلی و جراحی بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی،اصول بهداشت روانی» بهار و تابستان 1385 - شماره 29 و 30.
رزمي ، شهريار، نعمتي سوگلي تپه، فاطمه ، نقش تعديل كننده خودكارآمدي در رابطه بين استرس شغلي با سلامت رواني و رضايت شغلي كاركنان بانك صادرات تبريز، فصلنامه سلامت کار ایران، دوره8 ، شماره 2، تابستان 1390.
منابع انگلیسی
Addae HM, Wong M. Stress at work: Linear and curvilinear effects of psychology, job, and organization-related factors: An exploratory study of Trinidad and Tobago. Int J Stress Management 2006; 13(4): 479-493.
Bandura, A. (2001). Guide for constructing Self- Efficacy scales. Stand Ford: Stand Ford university.
Bandura, A. Social foundations of thought and action. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.1986:395-401.
Bandura, A., & Locke. E. A. (2003). Negative Self- Efficacy and goal revisited. Journal of Applied Psychology, 98, 87- 99.
Bandura A. Self Efficacy: Toward a Unifying Theory of Behavioral Change Psychology. 2004. p. 191-275.
Bandura A, Schunk DH. Cultivating competence, self efficacy and intrinsic interest through proximal self motivation. J Pers Soc Psychol.1981: 41(3). 586-598.
Bandura A, Adams NE. Analysis of self-efficacy theory in behavior change. Cognitive Therapy and Research1982.1: 287-310.
Baumeister, R., & Kathleen D. U. (2004). Handbook of self- regulation research, theory and applications. New York: The Guilford press.
Cliffs, NJ: Prentice Hall.1986:395-401.
Colquitt, J.A., Lepine J.A, Wesson, M.J , 2010,"Organization Behavior: Essential for performance and commitment " , Mc Graw-hill International
Clegg, Brin (2004), Instant Stress Management, New York, Jossy Bass Co.
Decenzo, David (2004), Human resource management, 6th ed., prentic hall intrinsic interest through proximal self motivation. J Pers Soc Psychol 1981.41(3): 586-598.
Doak,C.Doak,L.G. and Root,J.H. Teaching patients with low literacy skills . ٢th ed.J.B Lippincott Co.1996 pp: 11-21
Robbins, Tony (2001), The management of workplace stress, European Foundation for the improvement of living and working condition.
Redding CA, Rossi JS, Rossi SR, Velicer WF, & Prochaska JO. Health Behavior Models. IEJHE. 3 (Special Issues).2000:180-193.
Feist, F., Feist. Gregory, J. (2002). Theories of personality.(5thed.). McGraw HILL.
Johnson, J. W., & Lebreton J. M. (2004.) History and Use of Relative Importance Indices in Organizational Research. Organizational Research Methods, 7, 238-257.
Maibach E, Schlenger W, Stein JA, Murphy DA., Conceptualizin the multidimensional nature of self-efficacy: assessment of situational context and level of behavioral challenge to maintain safer sex. Health Psychol. 2001, 20 (4): 281- 90.
Niu ,Han-Jen (2010) “Investigating the effects of self-efficacy on foodservice industry employees’ career commitment” International Journal of Hospitality Management 29 . 743–750.
Kazdin, A.E. Encyclopedia of psychology. Vol 7.Oxford university Press. 2000; pp:28:212-3.
Rodell, Jessica. B and Judge, Timothy A., “Can “God” Stressors Spark “Bad” Behaviors? The Mediating Role of Emotions in Links of Challenge and Hindrance Stressors With Citizenship and Counterproductive Behaviors”, Journal of Applied Psychology, 2009, Vol. 94, No. 6, 1438–1451 pp122–141.
Scherer, Y.K.and Schmieder, L.E. The role of self efficacy in assisting patients with chronic obstructive pulmonary disease to manage breating difficulty.Clin Nurs Res.1996.5(3):343-353.
Walkley, R.H. Self efficacy in Health Related Behavior Change .1997.